به گزارش دندانه :
سؤال: اوایل کارم، مردی دختر ۱۲ سالهی خود را به مطب آورد. بیمار از احساس ناراحتی در سمت چپ فک پایین شکایت داشت. معاینات من نشان داد که بیمار پوسیدگی متوسطی در سطح اکلوزال دندان شماره ۱۹ و علاوه بر این پوسیدگی اولیهای در دندانهای شماره ۳، ۱۴ و ۳۰ خود دارد. نتایج معاینه، به همراه طرح درمان که همان ترمیم هر چهار دندان بود را با پدر در میان گذاشتم. پدر بیمار به من گفت نمیخواهد هیچ یک از دندانهای دخترش را پر کنم؛ چرا که در سنین جوانی دندانهای خودش را ترمیم کرده و به این دلیل که ترمیم آنها افتاده، مجبور شده دندانهایش را بکشد؛ بنابراین میخواهد دندانهای دخترش را بکشد که همه این چیزها را تجربه نکند. من اهمیت این دندانها را برای زمانی که دخترش بزرگتر میشود به او توضیح دادم و گفتم به راحتی میشود آنها را حفظ کرد؛ چرا که ترمیم دندانها پیچیده نبود و آیندهی خوبی برای آنها پیشبینی میشد. من حتی به پدر پیشنهاد دادم اگر مسئلهی او هزینهها است، آنها را طی مدت طولانیتری پرداخت کند؛ اما او از موضع خود پایین نیامد و مطب را به همراه دخترش ترک کرد. بعد از آن فکرهای زیادی به سرم زد. مثلاً چه میشد اگر علیرغم خواستهی پدر دندانهای بیمار را ترمیم میکردم؟ اگر دندانهای این بیمار نوجوان را میکشیدم چه میشد؟ من بین دو راه که میدانستم یکی از آنها درست و دیگری نادرست است گیر کرده بودم. خوشبختانه بیمار بعد از سالها با دندانهای ترمیم شده به مطب من بازگشت و تشکر کرد که دندانهایش را نکشیدم. حال من دندانپزشک تمام خانوادهی این خانم، از جمله فرزندانش هستم؛ اما آیا آن زمان باید کار دیگری انجام میدادم؟
پاسخ: شما در آن زمان با یک چالش بزرگ، بین احترام به خودمختاری تصمیمگیرنده که در این مورد پدر است، و عقاید حرفهای خود مبنی بر اینکه خواستهی پدر به ضرر بیمار است روبرو بودید. این موقعیت مسائل اخلاقی و حقوقی در پی دارد. اگر برای یک بیمار نوجوان (یا هر شخص دیگری) درمان غیرقانونی انجام میدادید، ممکن بود مجرم شناخته شوید؛ چرا که درمانی انجام داده بودید که بیمار یا قیم او به آن رضایت نداده بودند. علاوه بر این مشکل قانونی، کد رفتار حرفهای و اصول اخلاقی انجمن دندانپزشکی آمریکا (کد ADA) در این زمینه ملاحظات اخلاقی زیادی را مطرح میکند.
اصل «خودمختاری بیمار» قطعاً در این موقعیت به کار میآید. چرا که بیمار زیر سن قانونی بوده و نمیتوانسته به درمان رضایت دهد یا با آن مخالفت کند و پدرش از طرف او تصمیم میگرفته است. بر اساس این اصل، دندانپزشکان وظیفه دارند بیمار را مطابق با خواستههای آنها و در چارچوب درمانی قابل قبول درمان کنند. اگرچه ممکن است شما با درمان مطلوب قیم قانونی بیمار موافق نبوده باشید؛ باید از خود بپرسید که آیا پدر بعد از آگاه شدن با اطلاعات دقیق و بحث علمی درباره تجربهاش، تصمیمی در چارچوب درمانی قابل قبول نمیگرفت؟ اگر چنین است، بحث همینجا خاتمه مییابد؛ با این حال، ممکن است هنوز تعهدی احساس کنید که شاید بهتر بود پدر را متقاعد میکردید با توجه به خطرات بلند مدت و مزایای گزینههای دیگر درمانی برای دخترش، آنها را انتخاب کند.
اصل «بیضرری (آسیب نرساندن)» هم باید مورد توجه شما قرار گیرد. این اصل میگوید: «دندانپزشک وظیفه دارد از آسیب رساندن به بیمار خودداری کند.» کشیدن دندانهایی که قابل ترمیم کردن هستند، ممکن است در سنین بزرگسالی برای بیمار عوارض زیادی در بر داشته باشد. برای مثال، از بین رفتن ارتفاع عمودی صورت، میتواند منجر به اختلالات مفصل گیجگاهی فکی، بروز مشکلات پریودنتال یا هر دوی آنها شود. به هر حال، شما باید احتمال وقوع چنین آسیبی و خطرات ناچیز ترمیم نکردن دندانها را در نظر میگرفتید.
برای یک دندان پوسیده، کشیدن دندان علیرغم اینکه چقدر تهاجمی به نظر میآید، درمانی محتمل است. به علاوه، احتمالی وجود دارد که عدم پذیرفتن تصمیم پدر، در صورتی که منجر به انجام ندادن هیچگونه درمانی بر دندانهای کودک و پوسیدگی بیشتر و درد میشد، میتوانست او را در معرض خطر بیشتری قرار دهد. آیا در این صورت کشیدن دندان، مطابق خواستهی پدر کمتر خطرناک بود؟ یک راه حل ممکن، میتوانست ارجاع دادن خانواده به دندانپزشکی دیگر برای مشورت باشد. با این کار، ممکن بود پدر زمان بیشتری برای فکر کردن به گزینههایی که شما پیش رویش گذاشتهاید داشته باشد و آنها را قبول کند. راه حل دیگر، ارائهی اطلاعات مکتوب به پدر دربارهی طرح درمان و خطرات قبول نکردن آن، برای در اختیار قرار دادن فرصت بیشتر به پدر برای فکر کردن به آنها بود. علاوه بر این، شما میتوانستید تحقیق کنید که بر اساس قوانین، آیا بیمار شما یک نوجوان دارای بلوغ عقلی به شمار میآید که بتواند خودش برای خدمات درمانی خود رضایت بدهد؟ البته با توجه به اینکه بیمار ۱۲ سال سن داشته، احتمالاً چنین چیزی امکان نداشته است.
یکی دیگر از اصول کد ADA که باید به آن توجه کنید، اصل «صداقت» است که میگوید: «دندانپزشک وظیفه دارد در تعاملات خود صادق باشد.» بر اساس این اصل تعهد اولیهی دندانپزشک، شامل احترام به اعتماد ذاتی نهفته در رابطهی خود با بیمار، ارتباط صادقانه و عاری از فریب و حفظ یکپارچگی ذهنی است. بر این اساس شما باید با پدر در ارتباط با آسیبهایی که درست نشدن دندانهای دخترش او را تهدید میکرد و همچنین عواقب احتمالی کشیدن دندان در برابر ترمیم آن صادق میبودید.
علاوه بر این، اصل «خیرخواهی (کار خوب انجام دادن)» در این نمونه کاربرد دارد. مفهوم این اصل این است که دندانپزشکان وظیفه دارند در جهت ارتقای رفاه بیمار بکوشند: «مهمترین جنبهی این تعهد اخلاقی، این است که خدمات درمانی به موقع و باکیفیت را در چارچوب شرایط بالینی بیمار با توجه به نیازها، خواستهها و ارزشهای او (در این مورد، قیم)، به بیمار ارائه کنند.» این اصل همچنین شما را متعهد میسازد تا از نشانههای سوءاستفادهی جسمی یا غفلت از بیمار و قوانین ایالتی گزارش این موارد آگاه باشید. اگر بنا بر هر دلیلی، مشکوک شده بودید که اجتناب پدر از پذیرفتن طرح درمان شما، به دلیل غفلت از فرزند یا آزار دادن او است، از نظر اخلاقی و قانونی وظیفه داشتید که به سازمان خدمات حمایت از کودکان محلی این موضوع را گزارش بدهید.
خوشبختانه شما درمان غیرمجازی انجام نداده یا مرتکب جرمی نشدهاید. دغدغهی خالصانهی شما برای سلامت بیمار و توضیحات کاملتان درباره خطرات و محاسن هر یک از طرح درمانها و جایگزینهای درمانی موجود، ممکن است به ایجاد اعتماد پدر کمک کرده باشد. به نظر میرسد اطلاعاتی که شما در اختیار پدر قرار دادهاید، او را متقاعد کرده نظر دندانپزشک دیگری را بجوید. گاهی رفتار اخلاقی میتواند زندگی بیمارانمان را تغییر دهد و این مصداقی از موقعیتی است که شما در آن قرار گرفته بودید.
*«گاهِ اخلاق» توسط اعضاء شورای اخلاق، امور قضایی و آئیننامه انجمن دندانپزشکی آمریکا با همکاری ژورنال این انجمن تهیه شده است.