به دندانهای سفید دولت قبل هم نگاه کنید!
احمدرضا کاظمی
این یادداشت طنز در روزنامه قانون، شماره ۳۱۰، روز شنبه ۱۶آذر، در صفحه آخر به چاپ رسیده است
الیاس نادران نماینده مردم تهران، گفته است: «به دندانهای سفید دولت قبل هم نگاه کنید!». برای همین و از آنجا که من همیشه دوست داشتم همسر آیندهام دندانپزشک باشد اما متاسفانه اینطور نشد و نخواهد شد (چون نه همسری دارم و نه آیندهای) تصمیم گرفتم خودم دستبهکار بشوم و یک مطب دندانپزشکی با فضای امنیتی بالا برای سرویسدهی به رجلان سیاسی باز کنم. شرحِ اولین روز کاریام را بهصورت زنده برایتان مینویسم:
اولین مشتریام یکی از دولتمردان دولت دکتر احمدینژاد است که نوبت جرمگیری دارد. مثل همیشه با لبخند ملیحی داخل شده و بدون اجازه روی تخت دراز میکشد. بدون اینکه به او بگویم دهانش را کااااااااااملا باز میکند. نمیدانم چطوری واقعا اما حتی در این وضعیت هم همچنان لبخند ملیحاش را محفوظ میدارد! در همین حال که دهانش تا به آخرین حد ممکن باز است؛ شروع میکند:«از ساعت چند باز میکنید مطب رو؟ از ساعت هشت؟ نه؟ ده؟ بندددده خودددم دکترم، دندانهای ما تمیزترین دندانهای تاریخ است امااا شما هم یک چکااابی بکنید …» از دور نگاهی توی دهانش میاندازم و سریعا دفترچه بیمهاش را برمیدارم.همچنان دارد حرف میزند و میخندد. برایش یک عدد پاپیون مینویسم که ببندد + ده بسته آدامس اولیپس نعنایی!
نفر دوم مهندس غرضی است. از ایشان برای خوابیدن روی تخت دعوت کرده و میگویم:«بخوابید اینجا و آماده آمپول بشید تا من برم وسایل رو بیارم» از اتاق خارج میشوم. چند دقیقه بعد صدای گوشخراش، مهیب، ترسناک و نامفهومیاز اتاق برمیخیزد. دواندوان به اتاق برمیگردم. میبینم مهندس بهصورت وارونه روی تخت خوابیده و دارد چرت میزند. درحالیکه شلوارش را هم کمیتا حدودی بعله! او را بیدار میکنم و میپرسم «این چه وضعشه؟!». مهندس میگوید: «ای بابا خودِد مِگه نگفتی خودمو واسه آمپول آماده بوکونم، منم آمادِش کردم واسهدون منتاها شوما لفتش دادین آ منم خوااابم برد». او را توجیه میکنم که آمپول را قرار است توی دهانش بزنم و از او میخواهم برگردد و دهانش را باز کند. هرچه میگردم توی دهانش فقط لثه میبینم. میپرسم: «پس دندوناتون کو مهندس؟». یکهو از جا بلند میشود و روبندش را پاره میکند! توی جیبهایش را با استرس میگردد و ناگهان میگوید «عهعهعه! نوبتی منو نیگهدار برم و بیام، فکر کونم تو داشبردی ماشین جا گذاشتمشون!»
نفر سوم جلیلی است. از او میخواهم برود از دندانش عکس بگیرد ولی محل نمیدهد. میگویم دهنش را باز کند اما مخالفت میکند.برایش توضیح میدهم که اگر دهانش را باز نکند طبیعتا نمیتوانم دندانش را پر کنم اما زیربار نمیرود و میگوید: «این دیگه مشکل شماست!». یک جعبه شکلات بهعنوان «بستهپیشنهادی» به او داده و میگویم «عَ کن عمو ببینه» ولی بازهم راضی نمیشود. رو به تهدید میآورم و میگویم:«کاترین توی سالنه، اگه باز نکنی میگم دستیارم سرشرو ببره» اما فایدهای ندارد. متوسل به زور میشوم.دو دستم را به بالا و پایینِ دهانش چفت میکنم تا آنرا از هم باز کنم اما او مقاومت میکند. دستیارم را صدا میزنم تا دستهایش را از پشت بگیرد. یک میله آهنی برمیداریم و آنرا به قسمت تحتانی فَک اهرم کرده و فشار میدهم اما او باز هم مقاوت میکند. خسته شدم!نگاهی به او و نگاهی به خودم میاندازم.مته دندانپزشکی را روشن و نزدیک شقیقهام میگیرم.با یک دستم آخرین کلمات را مینویسم و با دست دیگرم مته را داخل مغزم فرو…
در کلان شهر شلوغ تهران ، تقاضا برای متخصصان ایمپلنت دندان در حال افزایش است.… مشاهده
وقتی صحبت از روش های دندانپزشکی به میان می آید، پرکردن دندان برای بسیاری از… مشاهده
سلامت لثه در سلامت کلی بهداشت دهان و دندان ما نقش اساسی دارد. اما گاهی… مشاهده
سفید کردن دندان در صنعت زیبایی و سلامت امروزی به یک کلمه رایج تبدیل شده… مشاهده
یافتن بهترین دندانپزشک اطفال برای کودک خود در شهرک غرب تهران، تصمیم مهمی است که… مشاهده
علت افتادن روکش دندان من چیست؟ روکش های دندان راه حلی رایج برای مشکلات مختلف… مشاهده